19 مهر

دیروز و امروزمون یه جورایی به هم وصل شد!!!!

همونجور که گفتم توی ماشین خوابیدیم...2-4 خوابیدیم....4 از سرما بیدار شدیم و به زورِ من همسرجان بالاخره رضایت داد پتو مسافرتی رو از تو صندوق عقب بیاره و دوباره کمی خوابیدیم....البته من بیشتر و همسرجان کمتر....6 بیدار شدیم و راهی شدیم....نون تازه و صبحانه را توی ماشین در حین حرکت خوردیم و حدودای 10:30 بود که رسیدیم گرگان...البته 9 بهشر ایستادیم و همسرجان نیم ساعتی خوابید...منم کارای لباس فسقل کوچک رو انجام دادم....وقتی همسر جان بیدار شد میوه خوردیم و راه افتادیم....

گرگان هم که رفتیم خونه دوست همسرجان( مزین)...البته خونه والدینش....نهار خوردیم(قورمه سبزی) و یک ساعتی خوابیدیم و عصر با مزین و خواهرش که هم اسم خودم بود (جالب که عروسشون هم هم اسم من بود ) راهی بندر ترکمن شدیم و دم غروب رسیدیم و یک ساعتی لب آب نشستیم و چندتایی عکس با دوربین یک روزمون گرفتیم و بعد و یه گشتی تو بازارچه محلی زدیم و من چندتایی سنگ و گردنبند و  گوشواره ترکمنی خریدم و یک پیراهن آستین حلقه ای نخی که هنوز نمیدونم اندازم هست یا نه! و حدودای 9 رسیدیم خونه....صحبت و شام (مرغ سرخ کرده و سیب زمینی) و 12:30 هم خوابیدیم......

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد