22 مهر

امروز صبح بعد از 3 روز تفریح و گردش اولین روز هفته و اولین روز کاری بود....8/11 رسیدم شرکت و کارم شروع شد.....از اونجایی که مهندس رادان چغلیم رو به رییس بزرگ کرده بود که گزارش ها عقبه و سحرجان هم به محض رسیدن روپورتش رو بهم داد من هم شروع کردن به تکمیل گزارشات داریان و خب دست پیش رو گرفتم و سراغ رییس  خودم هم رفتم و قضیه رو گفتم براش و تاکید کردم که من بیشتر از این فرصت نمی کنم کار انجام بدم....خلاصه سفت و سخت چسبیدم به گزارشات مربوطه و تا آخر وقت به یه جاهایی رسوندمش...البته قبلن پارالل با بقیه نامه ها این گزارشات هم پیش رفته بود اما تکمیل نشده بود.....یه چندتایی هم تلفن و مایمیل داشتم که اونا رو هم انجام دادم واسه مهاب و 6/45 رفتم خونه.....استراحت و مرتب کردن خونه و شیستن یکسری دیگه لباس و  کار روی لباس فسقل از جمله کارهایی بود که توی خونه انجام دادم....ساعت 10 هوس سوپ مرغ کردم و از اونجایی که همسر جان هم قرار بود برگردن و پروازشون تاخیر داشتن ماهم هوسمون رو بهش بها دادیم و سوپ رو بار گذاشتم و حدودای ساعت 11/5 که همسر جان رسید غذای ما هم حاضر بود....کمی ازش خوردیم و به من که خیلی چسبید و بعد هم خوابیدیم...گمونم ساعت 12/5 بود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد